۱۳۸۹ اردیبهشت ۵, یکشنبه

معامله تحویل رهبر جند الله و دروغ پراکنی رژیم ایران


صباح موسوی

هر که کمترین آشنایی با هنر و یا داستان و نمایشنامه و خبرهای را که شبکه های اطلاعاتی تولید میکنند داشته باشد، مسخره بازیی که وزارت اطلاعات ایران در پوشش دستگیری رهبر جند الله بلوچ «عبد المالک ریگی» به عمل آورد را در می یابد که طی یک معامله ناجوانمردانه ای صورت گرفته و بدست رژیم ایران سپرده شد
همچو بازی های رسانه ای و صحنه سازی های که رژیم ایران آنرا به روی مردم می کشد جز حماقت سازندگان آن چیزی دیگری را ثابت نکرده هر خواننده و شنونده اظهارات متناقض و دروغهای ایشان را درک می کنند. بنابراین برخی از این دروغها و تناقضات را خدمت خوانندگان عزیز تقدیم می نمائیم تا فریب خوردگان دریابند که رژیم ایران چگونه حقایق را پوشانده با صحنه سازی ها و دروغ های مضحک ذهن پیروان خود مغشوش می کند، لیکن قبل از همه اینرا باید دانست که چرا رژیم ایران به این معامله مبادرت وزریده و صحنه سازی و نمایشنامه های خلاف حقیقت و بی معنا را به مردم ابراز می نماید.
پس از ضربات پی در پی و کوبنده جنبش جندالله طی شش سال گذشته به رژیم ایران در استان بلوچستان، رژیم در نیمه سال 2009 تصمیم گرفت پرونده ای مربوط به جنبش جند الله را تحویل سپاه پاسداران کرده و وظیفه سرکوب نمودن این حرکت را بدوش معاون فرمانده کل نیروهای زمینی سپاه «نور علی ششتری» بسپارد. اولین برنامه ای این جنرال عملی نمودن تجربه امریکا در عراق یعنی تأسیس (شوراهای بیداری مردمی و امثال آن) و تشکیل و ساختار گروه های شبه نظامی وفادار به رژیم در استان بلوچستان بود تا جنبش جندالله را از راه جنگ و یا کسب بزرگان قبایل و تاجران مواد مخدر از پا در آورد، طرح سپاه پاسداران انقلاب بر اساس بهره برداری از برخی رهبران قبایل و گروه های کوچک منطقه بود تا در مقابل جنبش بشورند.
پس از آنکه نیروهای رژیم در طول شش سال گذشته در مقابله با نهضت جندالله به شکست مواجه شدند، بویژه عملیات فدایی سال گذشته که در منطقه مرزی سرباز هنگامیکه جلسه ای بزرگی به رهبری معاون فرمانده نیروهای سپاه با بزرگان قبایل و سران تجار مواد مخدر برگذار می شد، بوقوع پیوست و منجر به کشته و مجروح شدن ده ها تن از حاضرین از جمله نه نفر از فرماندهان سپاه پاسداران که در رأس شان جنرال شوشتری قرار داشت شد، این حادثه رژیم حاکم را بی هوش نموده نشان داد که جندالله از نیروی قابل ملاحظه ای بر خوردار است. از سوی دیگر ضعف و ناتوانی اطلاعات کشور را برملا ساخت.
بنابراین رژیم ایران ناگزیر شد تا در سیستم نبرد علیه نهضت جندالله اقدامات شدید تری را روی دست بگیرد و تغیرات بزرگی را در سپاه و اطلاعات بوجود بیآورد تا به هر قیمتی شود خود را به رهبر جنبش جندالله برسانند. به همین منظور وزیر داخله ایران عازم اسلام آباد شد تا به این کشور وعده بدهد که ایران هرگونه همکاری با جنبشهای مسلح شیعه و دیگر جنبش های معارض حکومت پاکستان را متوقف می سازد مشروط به اینکه پاکستان رهبر جندالله را به چنگ ایران بسپارد، از سوی دیگر وزیر خارجه ایران منوچهر متکی نیز جهت دیدار با مقامات پاکستان شتافت و وعده های چربی را به رژیم پاکستان در ساحات سیاسی واقتصادی ارایه نمود از جمله هدیه ای بزرگی نفت و گاز در مقابل تحویل عبد المالک ریگی به ایشان و یا اخراج وی از سرزمین پاکستان. چون ریگی پس از عملیات بمب گذاری در شهر سرباز به پاکستان پناه برده بود. همزمان با مساعی سیاسی ایران با کشور پاکستان، رژیم ایران در مذاکره با جنبش جندالله را نیز باز نموده بود تا جبهات شرقی کشور آرامتر گردد زیرا در همان شب و روز حکومت ایران مصروف برخورد و کشمکش با معترضین در خیابانهای تهران و سایر شهر های بزرگ ایران بود، همچنان رژیم میخواست با این بهانه مناطق بود و باش عناصر جندالله را شناسایی نماید تا گرفتاری رهبر این جنش آسانتر گردد.
در طول این مذاکرات پاکستان بر آقای ریگی فشار می آورد تا خاک پاکستان را ترک کند و خواسته های رژیم ایران را بپذیرد، جنبش جندالله از این بازی ها آگاه بود ودر این زمینه اعلامیه ای را نیز منتشر کرد که در ضمن آن از شکست مذاکرات خبر داد و پرده از برنامه های فریبکارانه رژیم برداشت.
در اینجا مسأله را توقف داده رشته صحبت را به موضوع دیگری می بریم تا از اظهارات متناقض مقامات ایرانی در رابطه به بازداشت عبد المالک ریگی اطلاع حاصل نمایید. مقامات ایران تلاش بخرج دادند تا این موضوع را همانند فتح الفتوحی جلوه داده بوسیله آن روحیه عناصر نظام را بالا ببرند و نشان دهند هر مخالف رژیم ایران، هر کسی باشد و در هر جایی پناه ببرد دولت قادر است وی را به چنگ خود بیآورد! ناگفته نباید گذاشت که رژیم ایران ماموران و عناصر اطلاعات را (سربازان مخفی امام مهدی) می نامد، اما شاید کسی بپرسد کجا بودند این سربازان هنگامیکه تعدادی از روشنفکران و سیاستمداران و اصلاح طالبان ایران در سال 1998 ترور شدند و تا حال قاتلان آنها افشا نشده است؟ کجا بودند سربازان مهدی منتظر هنگامیکه معاون وزیر دفاع ایران سه سال پیش در ترکیه ربوده شد و سرنوشت وی معلوم نشد؟ کجا بودند سربازان مهدی وقتی دانشمند هسته ای(شهرام امیری) از ایران ناپدید شد و دوبار برنگشت؟ کجا هستند سربازان امام زمان هنگامیکه دانشمند هسته ای ایرانی(مسعود علی محمدی) در مقابل منزلش بتاریخ 12/1/2010 در تهران به قتل رسید و ماموران موساد را مسؤل قتل وی اعلان نمودند؟ چرا عناصر امام زمان در مقابل نیروهای صهیونیسی و دیگر عناصر اطلاعاتی عاجز و ناتوانند اما در مقابل نهضت جندالله و مردم ستمدیده و مظلوم ایران خود را قهرمان می دانند!!
وزیر اطلاعات ایران «حیدر مصلحی» پس از دستگیری عبدالمالک ریگی اعلان نمود که ریگی از سوی ایالات متحده و بریتانیا و اسرائیل و کشور های منطقه همچون پاکستان تقویت می شد و از آنها کمک در یافت می کرد، اطلاعات ایران اعلان کرد که ایشان ریگی را بعد از 24 ساعت فقط دستگیر نمودند و آن هنگامیکه مقر اطلاعات امریکا در افغانستان را ترک کرد! و اظهار نمودند که ریگی در راه بازگشت از دبی به قرغزستان دستگیرشد!!
اظهارات متناقص و درهم برهمی است که باید لحظه ای توقف نمود، اولا، اگر عبدالمالک و جنبش او از سوی این کشورها حمایت می شدند آیا قابل قبول است که این کشورها وی را بی سرپناه گذاشته و طعمه اطلاعات ایران قرارش دهند؟
آیا ممکن است جنبشی که از حمایت چنین کشور های بزرگی برخوردار باشد حتی یک شبکه تلفزیونی یا رسانه ای در دست نداشته باشد تا اهداف خود را به وسیله آن به مردم بلوچ و دیگر توده های ایران بازگو نماید؟!
شما شاهد فعالیت های حزب الله لبنان در منطقه هستید که چگونه از امکانات مالی و نظامي و رسانه ای برخوردار است در حالیکه تنها یک کشور از وی حمایت می کند آن هم ایران، آیا میتوان میان امکانات دست داشته حزب الله که توسط یک کشور حمایت می شود و میان امکانات جندالله که ایران ادعا دارد دوکشور بزرگ و سایر کشور های منطقه از وی حمایت می کنند مقایسه کرد؟
دوم، اگر به راستی اطلاعات امریکا از عبدالمالک ریگی حمایت می کرد و او 24 ساعت قبل از دستگیری در مرکز امریکایی ها واقع در کابل به سرمی برد- نظر به گفته وزیر اطلاعات ایران- پس به چه هدفی او را از کابل به دبی و از دبی به قزغزستان انتقال دادند در حالیکه از سوی ایران تعقیب می شد و شخصی مطلوب بوده است و همه میدانند که شهر دبی منطقه بازی برای اطلاعات ایران و سایر کشور های جهان است. مهمتر از این دبی چند روز قبل شاهد ترور یکی از رهبران حماس (شهید محمود مبحوح) بود و فضای این شهر کاملا اطلاعاتی شده بود، آیا امریکا و انگلیس و یا سایر کشور های که از جندالله حمایت می کنند نمیتوانستند ریگی را به طور مستقم به قرقيزستان انتقال دهند به جای اینکه وی را در خطر انداخته به دبی بفرستند در حالیکه میدانند خط سیر هواپیما به قرقیزستان از فضای ایران میگذرد! آیا وی را در معرض دزدی هوایی احتمالی انداخته تا به چنگ ایران بیفتد؟ آیا سازمان سیا تا این اندازه احمق است که شخصي همچون ريگی را در خطر بیندازد؟
سوم: ایران مدعی است که نیروهای این کشور به تنهایی و در نتیجه پیگیری بیش از یکماه ریگی را دستگیر نمود.
اما سفیر پاکستان در تهران (محمد عباسی) و سایر مقامات پاکستانی در مصاحبه های شان با رسانه ها گفته اند که پاکستان در دستگیری ریگی با ایران همکاری نموده است.
در اینجا یک سوال دیگر مطرح میشود، اگر عبدالمالک ریگی از حمایت سازمان اطلاعات امریکا و دیگر دولتها برخوردار بود ـ چنانکه ایران ادعا می کند ـ پس چگونه پاکستان توانست چنین همکاری را با کشور ایران نماید در حالیکه همه از روابط عمیق اسلام آباد با واشنطن آگاهند زیرا ائتلاف میان این دو کشور همانند روابط دولت های عراق و افغانستان با آمریکاست پس چگونه پاکستان این جرآت را بخود میدهد و هم پیمان و متحد امریکا را به ایران تسلیم می نماید بدون اینکه چراغ سبزی از طرف آنها بدست آورده باشد؟
اگر امریکا اجازه این کار را میداد حتما در قبال آن پول هنگفتی در یافت می نمود و یا اینکه مساله مهمی در آن نهفته می بود. ما قبلا هم تأکید نمودیم که تحویل رهبر جندالله ، آقای عبد المالک ریگی از طریق معامله اطلاعاتی پست و ناجوانمردانه ای صورت گرفته و در آینده نزدیک شواهد و اسناد به اثبات رسیده را در اين زمینه ارائه خواهیم نمود.
صباح موسوی نویسنده اهوازی

۱ نظر:

ناشناس گفت...

با آرزوی موفقیت برای شما