ظلم از بدترین گناهانیست که فرزند آدم به آن دچار می شود زیرا شخص ظالم از هرگونه احساس و عاطفه تهی گشته و همچون ددان جز ارضای نفس و خاموش کردن آتش درون خویش چیز دیگری را دنبال نمی کند.
ظلم هرگونه ای که باشد و از هرکس سرزده باشد عملی نکوهش شده است و هر اندازه آن چه کم و چه زیاد گناهی است شایسته عقوبت .
در بسیاری از اوقات واژه "ظلم" با کلمه "کفر" همراه بوده که این خود دال بر این است که این دو کلمه "دو روی یک سکه هستند." الله متعال ظالمان و کافران را به عقوبتی سخت وعده داده است زیرا او تعالی که بر تمامی امور آگاهست میداند که تنها مجازات کافر _آنهم همانگونه که به دیگران تجاوز نموده ،_ می تواند که او را از ارتکاب مجدد فعلش باز دارد و درس عبرتی خواهد بود برای او و برای دیگر همراهانش.
شخص ظالم پیش از اینکه به دیگران ظلم کند در حق خویش ظلم نموده است زیرا به نعمت عقل که یکی از بزرگترین منتهای الهی بر ما انسانهاست و ما را از سایر حیوانات متمایز ساخته است ، کفر ورزیده و خود خواهان فرار از ارزشهای والای انسانی و روی آوردن به همجیت بوده و بجای اینکه عقلی را که الله به او عطا نموده در راه خدمت به همنوعان خویش بکار گیرد آنرا در راه اعمال شیطانی و ضدانسانی و تکبر ورزیدن بر ذات اقدس الهی بکار می گیرد.
انسان ظالم طاغوتی است سرکش که هیچ کس را قویتر از خود نمی بیند گویا همگان فراموش کرده اند که او مخلوقی است ضعیف که نیش مگسی بدن او را به درد می آورد و چه بسا با کوچکترین زخم و خراشی جان خود را از دست خواهند داد. همانگونه که امام علی بن ابی طالب _رضی الله عنه_ می فرمایند:هیچ ظالمی نخواهد بود مگر اینکه سرانجام مرگ و حساب و بازخواست در پیش رو خواهد داشت.
حاكمان کنونی ایران می پندارند که به مجرد ملبس شدن به لباس دینی و خود را مسلمان خواندن و سر دادن شعارهای پوچ دفاع از فلسطین و حمایت از گروههای شناخته شده ای که رهبرانشان نوکران و فرمانبرداران بی چون و چرای آنهایند و عکس خمینی را بر سرنهاده و دست بوس خامنه ای می شوند ، این حق را به آنها میدهد که دست به هر نوع ظلم و تجاوزی بزنند و این ادعاها سرپوشی خواهد بود بر ظلم و بیدادشان نسبت به اقلیتهای قومی و مذهبی که ناچارا تحت سلطه آنها بسر می برند.
سي و يك سال گذشت اما هنوز ظلم و ستمهای پیاپی رژیم در حق اقلیتهای قومی و مذهبی بویژه اهل سنت ادامه دارد . در این 30 سال بسیاری از مدارس دینی و مساجد اهل سنت را تخریب و یا تعطیل کرده اند ، شماری از علماء و روشنفکران و فعالان دینی و اجتماعی و حتی زنهای بلوچ و کرد و عرب و ... را به بهانه های پوچ و واهی اعدام و یا دستگیر نموده اند ، اما آب از آب تکان نمی خورد و دنیای عرب و جهان اسلام ساکت و آرام نظاره گرند تنها به این حجت که "ایران مدافع و حامی مسئله فلسطین است !!! بدون اینکه از خود بپرسند چه تفاوتی میان مسجدی که با موشک اسرائیلیها در غزه نابود میشود و مسجدی که با بولدوزرهای حکومت ایران در بلوچستان و یا اهواز (خوزستان) و یا هر نقطه ای دیگر از ایران تخریب و منهدم میگردد وجود دارد ؟ و چه فرقی است بین جوان عرب و مسلمان احوازی که بدست دژخیمان سپاه رژیم رافضی اعدام میگردد و بین مسلمان عرب فلسطینی که با گلوله های دژخیمان رژیم صهیونیستی کشته می شود ؟!!
سپس از کسانیکه به بهانه حمایت ایران از مردم فلسطین از این حکومت دفاع می کنند ، می پرسیم ، چه تفاوتی بین فلسطین و بین الأحواز و دیگر شهرها و مناطق عربی وجود دارد که رژیم ولایت فقیه آنرا اشغال نموده است ؟! آیا نسبت به عربی بودن این سرزمینها شک و شبهه ای وجود دارد ؟! با توجه به اینکه کشورهایی نظیر چین و شوروی سابق و کوبا که کشورهایی کمونیست هستند نیز از بحران فلسطین دفاع کردند و در جنگ اعراب با اسرائیل کمکهای شایانی به کشورهای عربی نمودند و علاوه بر این آنها هیچ سرزمین عربی را اشغال ننموده اند ! پس چرا ایران به عنوان تنها حامی قضیه فلسطین مطرح میگردد و از تمامی خیانتها و تبعیضهای آن چشم پوشی می شود ؟! چه ستمهای ملی که بر اقوام و ملیتها می شود و چه ستمهای دینی و مذهبی که بر اهل سنت وارد می گردد که تنها گناه آنها عقیده اسلامی آنها و تسلیم نشدن در مقابل عقاید باطل و خرافه صفوییهاست.
ظلم و فشار شدید حکومت آخوندی باعث شد که مردم مسلمان و مبارز بلوچ جنبش مقاومت مردمی جندالله را تاسیس کنند تا اینکه بتواند مرهمی بر زخمهای دیرینه شان باشد و شاید بتوانند با فشار بر حکومت بعضی از حقوق مسلم از دست رفته خود را استرداد نمایند . که آنها نیز در این زمینه همانند بسیاری از اقوام ساکن این مرز و بوم مستضف و محروم می باشند.
اگر امروز رژیم حاکم بر ایران از دستگیری یکی از فرزندان غیور بلوچستان "امیر عبدالمالک ریگی" مسرور است و در پوست خود نمی گنجد ، بداند که این امر افتخاری برای آنها محسوب نمی شود بلکه افتخاری است برای جندالله و برای فرمانده آن "عبدالمالک" و برای تمامی مردم بلوچ که در مقابل ظلمها و تجاوزهای نظام دیکتاتوری ولایت فقیه صفوی ایستادگی نمودند . ننگ باد بر نظامی که ادعای اسلام و محبت اهل بیت و تشیع علی ابن ابی طالب _رضی الله عنه_ را دارد اما علیه شهروندان خود مرتکب ظلم و تبعیض می شود.
هرگز برای نظامی که میلیاردها دلار از مال ملت را صرف خرید قویترین و مدرنترین سلاحها می کند افتخاری نیست که انسانی بی سرپناه که تنها سلاحش ایمان به آرمانها و مبادئش می باشد را دستگیر کند . بلکه نهایت افتخار و شرف از آن عبدالمالک ریگی و دیگر مجاهدان و مبارزانیست که در سیاهچالهای تاریک رژیم صفوی گرفتارند، آنهایی که توانستند کلمه حق را در مقابل حاکمان ظالم ایران بر زبان بیاورند.
اگر ظلمها و تجاوزات نظام به اصطلاح جمهوری اسلامی نبود هرگز بلوچها و دیگر اقوام ایرانی جنبشهای مقاومت همانند جند الله و غیره را بوجود نمی آوردند.
پس بدانیم که هرگز ممکن نیست با دستگیری ریگی مقاومت مردمی جندالله پایان یابد ، ملت بلوچی که توانست امثال عبدالمالک را بسازد صدها و یا هزاران عبدالمالک دیگر را نیز بوجود خواهد آورد و جنبشهای مقاومت همانند جندالله که شعارشان " یا مرگ یا پیروزی" است یقینا قادرند که هر روز عبدالمالک جدیدی را در این راه تقدیم کنند.
ظلم و ستم به هر گونه ای که باشد مسلما عکس العملهایی را در پی خواهد داشت ، و نظام حاکم بر ایران باید این را بداند که جندالله همچنان باقی و استوار می ماند و منشا الهام حرکتهای دیگری همانند خود نه تنها در بلوچستان بلکه در تمامی نقاط این مرز و بوم که از ظلم آخوندهای صفوی به ستوه آمده اند خواهد بود .
صباح الموسوی الأحوازی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر